همکاری قانون اساسی

const_sample13
Login

پیش نویس قانون اساسی دوران گذار

حسن نایب هاشم، 2020

مقدمه

ما مردم ایران برای ساختن کشوری بهتر، توسعه عدالت، تضمین آسایش اجتماعی، دفاع از مرز و بوم و تمامیت ارضی غیرقابل تغییر مملکتمان، توسعه رفاه، تضمین موهبت آزادی ملت و آیندگان این قانون اساسی را معین می کنیم که تمام اصول آن هرگز با اعالمیه جهانی حقوق بشر مغایرت نداشته باشد. دین، سلطنت و ایده لوژی از حکومت برای همیشه جدا بوده و تمام مردم، زن و مرد با هر عقیده و دینی دارای حقوق مساوی باشند

قانون اساسى جمهورى ایران

فصل اول

اصول کلى

اصل ١

نوع حكومت ايران جمهورى است كه ملت ايران، ب ا اميد کسب آن، انقالب بهمن ١۳۵۷ را به پيروزی رساند.

اصل ٢

جمهورى ايران، نظامى است بر پايه ى:

كرامت و ارزش واالى انسان و آزادى توأم با مسئوليت او كه از راه:

اصل ۳

دولت جمهورى ايران موظف است براى نيل به اهداف مذكور در اصل دوم، همه امكانات خود را براى امور زير به كار برد:

١ - ايجاد محيط مساعد براى رشد فضائ ل انسانى و اخالقى و مبارزه با كليه مظاهر فساد و تباهى.

٢ - بالا بردن سطح آگاهيهاى عمومى در همه زمينه ها با استفاده صحيح از مطبوعات و رسانه هاى گروهى و وسايل ديگر.

۳ - آموزش و پرورش و تربيت بدن ى رايگان براى همه در تمام سطوح، و تسهيل و تعميم آموزش عالى.

۴ - تقويت روح بررسى و تتبع و ابتكار در تمام زمينه هاى علمى، فن ى و فرهنگى از طريق تأسيس مراكز تحقيق و تشويق محققان.

۵ - طرد كامل استعمار و جلوگيرى از نفوذ استعمارگران.

۶ - محو هر گونه استبداد و خودكامگى و انحصارطلب ى.

۷ - تأمين آزاديهاى سياسى و اجتماعى در حدود قوانين منطبق بر حقوق بشر.

٨ - مشاركت عامه مردم در تعيين سرنوشت سياسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى خويش.

۹ - رفع تبعيضات ناروا و ايجاد امكانات عادالنه براى همه، در تمام زمينههاى مادى و معنوى.

١٠ - ايجاد نظام ادارى صحيح و حذف تشكيالت غير ضرور.

١١ - تقويت كامل بنيه دفاع ملى از طريق آموزش نظامى عمومى براى حفظ استقالل و ي کپارچگى و نظام مردم ساالرانه ى كشور.

١٢ – پى ريزى اقتصادى صحيح و عادالنه جهت ايجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محروميت در زمينههاى تغذيه و مسكن و كار و بهداشت و تعميم بيمه.

١۳ - تأمين خودكفايى در علوم و فنون صنعت و كشاورزى و امور نظامى و مانند اينها.

١۴ - تأمين حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ايجاد امنيت قضاي ى عادالنه براى همه و تساوى عموم در برابر قانون.

١۵ - توسعه و تحكيم دوست ى و تعاون عمومى بين همه مردم.

١۶ - تنظيم سياست خارج ى كشور با توجه به منافع ملی بر اساس معيارهاى بشردوستانه و حمايت بی دريغ از محرومان و قربانيان نقض حقوق بشر در جهان

اصل ٢ جمهورى ايران، نظامى است بر پايه ى:

كرامت و ارزش واالى انسان و آزادى توأم با مسئوليت او كه از راه:

اصل ۴

كليه قوانين و مقررات مدنى، ج زايى، مالى، اقتصادى، ادارى، فرهنگى، نظامى، سياسى و غير اينها بايد بر اساس موازين حقو قی و بشردوستانه باشد. اين اصل بر اطالق يا عموم همه اصول قانون اساسى و قوانين و مقررات ديگر حاكم است و تشخيص اين امر بر عهده ديوان قانون اساسى است.

اصل ۵

جمهورى ايران خود را نسبت به منشور سازمان ملل متحد، معاهدات و ميثاق هاى بين المللى که ايران به آن ملحق شده است و مفاد اعالميه جهان ى حقوق بشر، متعهد مى داند.

در جمهورى ايران:

١ -تدوين قوانين ى كه با اصول دمكراسى تعارض داشته باشد، جايز نيست.

٢ -تدوين قوانين ى كه با حقوق و آزاديهاى اساسى ذكر شده در اين قانون اساسى تعارض داشته باشد، جايز نيست.

اصل ۶

در جمهورى ايران امور كشور بايد به اتكاء آراء عمومى اداره شود، از راه انتخابات، انتخاب رييس جمهور، نمايندگان مجلس شوراى ملى، اعضاى شوراها و نظائر اينها، يا از راه همهپرسى در مواردى كه در اصول ديگر اين قانون معين ميگردد.

اصل ۷

شوراها، مجلس شوراى ملى، شوراى استان، شهرستان، شهر، محل، بخش، روستا و نظائر اينها از اركان تصميمگيرى و اداره امور كشورند.موارد، طرز تشكيل و حدود اختيارات و وظايف شوراها را اين قانون و قوانين ناشى از آن معين ميكند.

اصل ٨

در جمهورى ايران، دولت وظايف خود نسبت به مردم را تحت شرايط و حدود و كيفيت ى که آن را قانون معين ميكند، انجام مى دهد.

اصل ۹

در جمهو رى ايران آزادى و استقالل و وحدت و يکپارچگى كشور از يكديگر تفكيك ناپذيرند و حفظ آنها وظيفه دولت و آحاد ملت است. هيچ فرد يا گروه يا مقامى حق ندارد به نام استفاده از آزاد ى، به استقالل سياسى، فرهنگى، اقتصادى، نظامى و ي کپارچگى ايران كمترين خدشهاى وارد كند و هيچ مقامى حق ندارد به نام حفظ استقالل و يکپارچگى كشور آزاديهاى اقليت هاى ملى، قومى، دينى و زبان ی کشور را، هر چند با وضع قوانين و مقررات، سلب كند. »اعالمي ۀ اصول حقوق بين المللى در مورد روابط دوستانه و همکارى ميان کشورها طبق منشور سازمان ملل« و »اعالميۀ مربوط به حقوق اشخاص متعلق به اقليت هاى ملى، قومى، دينى و زبان ی« از مصوبات مجمع عمومى سازمان ملل متحد، راهن ماى چگونگى اجراى اين اصل در جمهورى ايران هستند.

اصل ١٠

از آنجا كه خانواده واحد بنيادى جامعه است، قوانين و مقررات و برنامهريزى هاي ى در جهت آسان كردن تشكيل خانواده تدوين مى گردند.

اصل ١١

دولت جمهورى ايران سياست كلى خود را بر پاي ۀ همبستگى بين المللى و عدم تعهد قرار مى دهد و كوشش پي گير به عمل مى آورد تا با کليۀ کشورهاى عضو سازمان ملل متحد مناسبات ديپلماتيک با تضمين حقوق برابر بر مبناى قوانين شناخته شده بين المللى داشته باشد.

در جمهوری ايران، دين و حکومت از هم جدا مى باشند. پيروان تمام مذاهب در انجام مراسم مذهبى، طبق آيين خودشان آزادند. و در تعليم و تربيت دينى در کنار آموزش و پرورش عمومى کشور و احوال شخصيه )ازدواج، طالق، ارث و وصيت( منطبق بر قوانين مدن ى کشور و اعالميه جهانى حقوق بشر، ميثاق هاى الحاقى آن و ديگر اسناد بين المللى پذيرفته شده از ج انب کشور و دعاو ى مربوط به آن در دادگاه ها رسميت دارند.

اصل ١۳

تمامى ايرانيان پيرو اديان گوناگون، در حدود قانون در انجام مراسم دين ى خود آزادند و در احوال شخصيه و تعليمات دينى بر طبق آيين خود در چهار چوب شرايط اصل ١٢ عمل ميكنند.

اصل ١۴

دولت جمهورى اي ران موظف است نسبت به افراد غير ايرانى مقيم کشور با اخالق حسنه عمل نمايند و حقوق انسان ى آنان را رعايت كنند. خارجيان در مدت اقامت کوتاه يا بلند خود در ايران، تابع قوانين و مقررات کشور هستند.

فصل دوم

زبان، خط، تاريخ و پرچم کشور

اصل ١۵

زبان رسمى و مشترك مردم ايران فارسى با دستور خط فارسى است. انتشار روزنامۀ رسمى و اسناد رسمى و نامه ها به اين زبان صورت مى گيرد و در جلسات رسمى چون جلسات مجلس شوراى ملى،هيئت دولت، دادگاه ها و کنفرانس هاى رسمى از اين زبان استفاده مى شود. استفاده از زبانهاى ديگر مردم ايران در مطبوعات و رسانههاى گروهى و تدريس ادبيات آنها در مدارس، در كنار زبان فارسى صورت مى پذيرد.

زبان هاى آذربايجان ى، کردى، عربى، بلوچى و ترکمن ى در واحدهاى ادارى مناطقى كه اكثريت جمعيت آن به آن زبان تکلم مى کنند، زبان رسمى ديگر آن منطقه به حساب مى آيند.

اصل ١۶

زبان هاى انگليسى، فرانسو ى، اسپانيولى و عربى که از زبان هاى رسمى سازمان ملل متحد هستند، پس از دوره ابتداي ى تا پايان دوره متوسطه در كالسها و رشتههاى گوناگون، فراخور امکانات و تمايل دانش آموزان تدريس مى شوند.

اصل ١۷

تاريخ رسمى كشور و مبناى كار ادارات دولتى، خورشيدی است. تعطيل رسمى هفتگى روز جمعه است.

اصل ١٨

پرچم رسمى ايران به رنگهاى سبز و سفيد و سرخ است.

فصل سوم

حقوق ملت

اصل ١۹

مردم ايران از هر قوم و تبار كه باشند از حقوق مساو ى برخوردارند و رنگ، نژاد، جنس، زبان، مذهب، عقيدۀ سياسى يا هر عقي دۀ ديگر و همچنين مليت، وضع اجتماعى، ثروت، والدت يا هر موقعيت ديگر سبب امتياز نخواهد بود.

اصل ٢٠

همه افراد ملت اعم از زن و مرد يكسان در حمايت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانى،سياسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى برخوردارند.

اصل ٢١

دولت موظف است حقوق زن ان را در تمام جهات تضمين نمايد و امور زير را انجام دهد:

١ - ايجاد زمينههاى مساعد براى رشد شخصيت زن و احياى حقوق مادى و معنو ى او و تأمين برابرحقوقى کامل زنان و مردان.

٢ - حمايت مادران، بالخصوص در دوران باردارى و حضانت فرزند، و حمايت از كودكان بيسرپرست.

۳ - ايجاد دادگاه صالح براى حفظ كيان و بقاى خانواده.

۴ - ايجاد بيمه خاص زنان بيکار، سالخورده و سرپرست خانوار.

۵ - اعطاى قيمومت فرزندان به مادران مگر در موارد نادرى که عدم شايستگى مادر از نظر دادگاه صالح محرز باشد.

اصل ٢٢

حيثيت، جان، مال، حقو ق، مسكن و شغل اشخاص از تعرض مصون است. ورود و بازرسى محل سكونت بدون اجازه صاحب ملك يا حكم قضاي ى، ممنوع است. در صورت ى که تداوم يک شغل موجب تعرض به حقوق ديگران شود، قانون شرايط منع تداوم آن شغل و بازآموزى شاغالن به آن شغل جهت اشتغال به شغل ديگر يا جب ران زيان احتمالى را تعيين مى کند.

اصل ٢۳

مورد تعرض و مُو تفتيش عقايد ممنوع است و هيچكس را نميتوان به صرف داشتن عقيدهاى اخذه قرار داد.

اصل ٢۴

نشريات و مطبوعات در بيان مطالب آزادند مگر آن كه به شکل توهين يا بهتان به فرد يا گروهى اجتماعى مخل حقوق عمومى باشند. تفصيل آن را قانون معين ميكند.

اصل ٢۵

بازرسى و نرساندن نامهها، ضبط و فاش كردن مكالمات تلفن ى، افشاى مخابرات تلگرافى و تلكس، سانسور، عدم مخابره و نرساندن آنها، استراق سمع و هر گونه تجسس ممنوع ست مگر به حكم قانون.

اصل ٢۶

احزاب، جمعيتها، انجمنهاى سياسى، دينی و صنفى همچون سنديکاها و آزادند، مشروط به اين كه اقدامى عليه استقالل، آزادى، مبانى بنيادى نظام دمکراتيک و وحدت ملى، انجام ندهند. هيچكس را نميتوان از شركت در آنها منع كرد يا به شركت در يكى از آنها مجبور ساخت.

اصل ٢۷

تشكيل اجتماعات و راهپيماييها، بدون حمل سالح، با اعالم قبلى به مسئوالن انتظامى محل، آزاد است. مقررات مربوط به اجتماع و راهپيمائى درخيابانها و ميدانهاى عمومى را قانون معين خواهد کرد.

اصل ٢٨

هر كس حق دارد شغلى را كه بدان مايل است و مخالف مصالح عمومى و حقوق ديگران نيست،برگزيند.

دولت موظف است با رعايت نياز جامعه به مشاغل گوناگون، براى همه افراد امكان اشتغال به كار و شرايط مساو ى را براى احراز مشاغل ايجاد نمايد.

اصل ٢۹

برخوردارى از تأمين اجتماعى از نظر بازنشستگى، بيكارى، پيرى، ازكارافتادگى، بیسرپرستى، در راه ماندگى، حوادث و سوانح، نياز به خدمات بهداشتى درمانى و مراقبتهاى پزشكى به صورت بيمه و غيره، حقى است همگانى. دولت موظف است طبق قوانين از محل درآمدهاى عمومى و درآمدهاى حاصل از مشاركت مردم، خدمات و حمايتهاى مالى فوق را براى يك يك افراد كشور تأمين كند.

اصل ۳٠

دولت موظف است وسايل آموزش و پرورش رايگان را براى همه ملت تا پايان دوره متوسطه فراهم سازد و وسايل تحصيالت عالى را تا سر حد خودكفايى كشور به طور رايگان گسترش دهد.

اصل ۳١

داشتن مسكن متناسب با نياز، حق هر فرد و خانواده ايرانى است. دولت موظف است با رعايت اولويت براى آنها كه نيازمندترند به خصوص روستانشينان، حاشيه نشينان شهری و كارگران زمينه اجراى اين اصل را فراهم كند.

اصل ۳٢

هيچكس را نميتوان دستگير كرد مگر به حكم و ترتيبى كه قانون معين ميكند در صورت بازداشت، موضوع اتهام بايد با ذكر داليل بالفاصله كتبا به متهم ابالغ و تفهيم شود و حداكثر ظرف مدت بيست و چهار ساعت پرونده مقدمات ى به مراجع صالحه قضاي ى ارسال و مقدمات محاكمه، در اسرع وقت فراهم گردد. متخلف از اين اصل طبق قانون مجازات ميشود.

اصل ۳۳

هيچكس را نميتوان از محل اقامت خود تبعيد كرد يا از اقامت در محل مورد عالقهاش ممنوع يا به اقامت در محلى مجبور ساخت، مگر در مواردى كه قانون به داليل بهداشت ى يا امنيت فردى و اجتماعی و بدون جنبه هاى سياسى و ايدئولوژيک مقرر مي دارد.

اصل ۳۴

دادخواهى حق مسلم هر فرد است و هر كس ميتواند به منظور دادخواهى به دادگاههاى صالح رجوع نمايد. همه افراد ملت حق دارند اين گونه دادگاهها را در دسترس داشته باشند و هيچكس را نميتواند از دادگاهى كه به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع كرد.

اصل ۳۵

در همه دادگاهها طرفين دعو ى حق دارند براى خود وكيل انتخاب نمايند و اگر تواناي ى انتخاب وكيل را نداشته باشند بايد براى آنها امكانات تعيين وكيل فراهم گردد.

اصل ۳۶

حكم به مجازات و اجراء آن بايد تنها از طريق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.

اصل ۳۷

اصل، برائت است و هيچكس از نظر قانون مجرم شناخته نميشود، مگر اين كه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.

اصل ۳٨

هر گونه شكنجه بدن ى يا روانى براى گرفتن اقرار و يا كسب اطالع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار يا سوگند، مجاز نيست و چنين شهادت و اقرار و سوگندى فاقد ارزش و اعتبار است.متخلف از اين اصل طبق قانون مجازات ميشود.

اصل ۳۹

هتك حرمت و حيثيت كسى كه به حكم قانون دستگير، بازداشت، زندانى يا تبعيد شده، به هر صورت كه باشد ممنوع و موجب مجازات است.

اصل ۴٠

هيچكس نميتواند اعمال حق خويش را وسيله اضرار به غير يا تجاوز به منافع عمومى قرار دهد.

اصل ۴١

تابعيت كشور ايران حق مسلم هر فرد ايرانى است و دولت نميتواند از هيچ ايرانى سلب تابعيت كند، مگر به درخواست خود او .

اصل ۴٢

اتباع خارجه ميتوانند در حدود قوانين به تابعيت ايران در آيند و سلب تابعيت اينگونه اشخاص در صورتى ممكن است كه خود آنها درخواست كنند.

فصل چهارم

اقتصاد و امور مالى

اصل ۴۳

براى تأمين استقالل اقتصادى جامعه و ريشهكن كردن فقر و محروميت و برآوردن نيازهاى انسان در جريان رشد، با حفظ آزادى او، اقتصاد جمهورى ايران بر اساس ضوابط زير استوار ميشود:

١ - تأمين نيازهاى اساسى: مسكن، خوراك، پوشاك، بهداشت، درمان، آموزش و پرورش و امكانات الزم براى تشكيل خانواده براى همه.

٢ - تأمين شرايط و امكانات كار براى همه به منظور رسيدن به اشتغال كامل و قرار دادن وسايل كاردر اختيار همه كسان ى كه قادر به كارند ولى وسايل كار ندارند، در شكل تعاون ى، از راه وام بدون بهره يا کم بهره يا راه هاى ديگرى كه نه به تمركز و تداول ثروت در دست افراد و گروههاى خاص منتهى شود و نه دولت را به صورت يك كارفرماى بزرگ مطلق درآورد. اين اقدام بايد با رعايت ضرورتهاى حاكم بر برنامهريزى عمومى اقتصاد كشور در هر يك از مراحل رشد صورت گيرد.

۳ - تنظيم برنامه اقتصادى كشور به صورتى كه شكل و محتوا و ساعت كار چنان باشد كه هر فرد عالوه بر تالش شغلى، فرصت و توان كافى براى خودسازى معنو ى، سياسى و اجتماعى و شركت فعال در رهبرى كشور و افزايش مهارت و ابتكار داشته باشد.

۴ - رعايت آزادى انتخاب شغل، و عدم اجبار افراد به كارى معين و جلوگيرى از بهرهكشى از كار ديگرى.

۵ - منع اضرار به غير و انحصار و احتكار و سودبرى غير قانون ى و ديگر معامالت غير قانونى.

۶ - منع اسراف و تبذير در همه شئون مربوط به اقتصاد، اعم از مصرف، سرمايهگذارى، توليد، توزيع و خدمات.

۷ - استفاده از علوم و فنون و تربيت افراد ماهر به نسبت احتياج براى توسعه و پيشرفت اقتصاد كشور.

٨ - جلوگيرى از سلطه اقتصادى کشورها و مؤسسات خارج ى بر اقتصاد كشور.

۹ - تأكيد بر افزايش توليدات كشاورزى، دامى و صنعتى كه نيازهاى عمومى را تأمين كند و كشور را به مرحله خودكفايى برساند و از وابستگى برهاند.

اصل ۴۴

نظام اقتصادى جمهورى ايران بر پايه سه بخش دولتى، تعاونى و خصوصى با برنامهريزى منظم وصحيح استوار است.بخش دولت ى شامل آن بخش از صنايع، معادن و تأسيسات خدماتی است كه سودآورى آن در صورت مالكيت عمومى محرز و يا در اختيار داشتن آن توسط دولت براى امنيت ملى ضرورى است.بخش تعاون ى شامل شرکت ها و مؤسسات تعاونى توليد و توزيع است که در شهر و روستا بر طبق ضوابط قانونى تشکيل مى شود.بخش خصوصى شامل آن قسمت از كشاورزى، دامدارى، صنعت، تجارت و خدمات ميشود كه مكمل فعاليتهاى اقتصادى دولتى و تعاونى است.مالكيت در اين سه بخش تا جاي ى كه با اصول ديگر اين فصل مطابق باشد و از محدوده قوانين خارج نشود و موجب رشد و توسعه اقتصادى كشور گردد و مايه زيان جامعه نشود مورد حمايت قانون جمهورى ايران است.تفصيل ضوابط و قلمرو و شرايط هر سه بخش را قانون معين ميكند.

اصل ۴۵

ثروتهاى عمومى از قبيل زمينهاى خشک و باير يا رها شده، معادن، درياها، درياچه، رودخانهها و ساير آبهاى عمومى، كوهها، درهها ، جنگلها، نيزارها، بيشههاى طبيعى، مراتعى كه حريم نيست، ارث بدون وارث، و اموال مجهولالمالك و اموال عمومى كه از غاصبين مسترد ميشود. در اختيار دولتاست تا بر طبق مصالح عامه نسبت به آنها عمل نمايد. تفصيل و ترتيب استفاده از هر يك را قانون معين ميكند.

اصل ۴۶

هر كس مالك حاصل كسب و كار قانون ى خويش است و هيچكس نميتواند به عنوان مالكيت نسبت به كسب و كار خود امكان كسب و كار را از ديگرى سلب كند.

اصل ۴۷

مالكيت شخصى كه از راه قانون ى تأمين شده باشد محترم است. ضوابط آن را قانون معين ميكند. اعمال حقوق مالكيت بايد منطبق با رفاه عمومى باشد. تصاحب هر ملک براى برطرف کردن نيازى عمومى، بايد بر مبناى قانون و با پرداخت بهاى عادالنۀ آن صورت پذيرد. هر كس حق دارد در حدود قانون از حمايت مادى و معنو ى آثار علمى، ادب ى، هنرى و صنعتى خود برخوردار باشد.

اصل ۴٨

در بهرهبردارى از منابع طبيعى و استفاده از درآمدهاى ملى در سطح استانها و توزيع فعاليتهاى اقتصادى ميان استان ها و مناطق مختلف كشور، بايد تبعيض در كار نباشد، به طورى كه هر منطقه فراخور نيازها و استعداد رشد خود، سرمايه و امكانات الزم در دسترس داشته باشد.

اصل ۴۹

دولت موظف است ثروتهاى ناشى از سودبرى غير قانونى، غصب، رشوه، اختالس، سرقت، سوءاستفاده از مقاطعهكاريها و معامالت دولت ى، فروش زمينهاى خشک و باير و اموال بدون مالک يا با سابقۀ آبادانی، دائ ر كردن اماكن فساد و ساير موارد غير قانون ى را گرفته و به صاحب حق رد كند و در صورت معلوم نبودن او به خزانهدارى كل بدهد. اين حكم بايد با رسيدگى و تحقيق و ثبوت به وسيله دولت اجرا شود.

اصل ۵٠

در جمهورى ايران، حفاظت محيط زيست كه نسل امروز و نسلهاى بعد بايد در آن حيات اجتماعى رو به رشدى داشته باشند، وظيفه عمومى تلقى ميگردد. از اين رو فعاليتهاى اقتصادى و غير آن كه با آلودگى محيط زيست يا تخريب غير قابل جبران آن مالزمه پيدا كند، ممنوع است.

اصل ۵١

هيچ نوع ماليات وضع نمي شود مگر به موجب قانون. موارد معافيت و بخشودگى و تخفيف ماليات ى به موجب قانون مشخص ميشود.

اصل ۵٢

بودجه ساالنه كل كشور به ترتيبى كه در قانون مقرر ميشود از طرف دولت تهيه و براى رسيدگى و تصويب به مجلس شوراى ملى تسليم ميگردد. هر گونه تغيير در ارقام بودجه نيز تابع مراتب مقرر در قانون خواهد بود.

اصل ۵۳

كليه دريافتهاى دولت در حسابهاى خزانهدارى كل متمركز ميشود و همه پرداختها در حدود اعتبارات مصوب به موجب قانون انجام ميگيرد.

اصل ۵۴

ديوان محاسبات كشور مستقيما زير نظر مجلس شوراى ملى ميباشد. سازمان و اداره امور آن در تهران و مراكز استانها به موجب قانون تعيين خواهد شد.

اصل ۵۵

ديوان محاسبات به كليه حسابهاى وزارتخانهها، موسسات، شركتهاى دولت ى و ساير دستگاههاي ى كه به نحو ى از انحاء از بودجه كل كشور استفاده ميكنند به ترتيب ى كه قانون مقرر ميدارد رسيدگى يا ح سابرسى مينمايد كه هيچ هزينهاى از اعتبارات مصوب تجاوز نكرده و هر وجهى در محل خود به مصرف رسيده باشد. ديوان محاسبات، حسابها و اسناد و مدارك مربوطه را برابر قانون جمعآورى و گزارش تفريغ بودجه هر سال را به انضمام نظرات خود به مجلس شوراى ملى تسليم مينمايد. اين گزارش بايد در دسترس عموم گذاشته شود.

فصل پنجم

حق حاکميت ملت و قواى ناشى از آن

اصل ۵۶

انسان بر سرنوشت اجتماعى خويش حاكم است. هيچكس نميتواند اين حق را از انسان سلب كند يا در خدمت منافع فرد يا گروهى خاص قرار دهد. حق حاکميت ملى از آن همۀ مردم است و باي د به نفع عموم به کار رود و ملت اين حق را از طرقى كه در اصول بعد ميآيد اعمال ميكند.

اصل ۵۷

قواى حاكم در جمهورى ايران عبارتند از: قوه مقننه، قوه مجريه و قوه قضاييه كه بر طبق اصول آينده اين قانون اعمال ميگردند. اين قوا مستقل از يكديگرند و ارتباط ميان آنها به وسيله رييس جمهور برقرار ميگردد.

اصل ۵٨

اعمال قوه مقننه از طريق مجلس شوراى ملى است كه از نمايندگان منتخب مردم تشكيل ميشود و مصوبات آن پس از امضاى رئيس جمهور براى اجرا به قوه مجريه و قضاييه ابالغ ميگردد.

اصل ۵۹

در مسائل بسيار مهم اقتصادى، سياسى، اجتماعى و فرهنگى اعمال قوه مقننه از راه همهپرسى و مراجعه مستقيم به آراء مردم صورت مى گيرد. در خواست مراجعه به آراء عمومى توسط يک سوم نمايندگان مجلس يا پانصد هزار نفر از دارندگان حق رأى صورت مى گيرد و بايد به تصويب نمايندگان مجلس برسد.پيشنهادهای مرتبط با تغيير در قانون اساسی، بر طبق اصول ١١٠ و ١١١ اين قانون بررسی می شود.

اصل ۶٠

اعمال قوه مجريه از طريق رييس جمهور و وزراء است.

اصل ۶١

اعمال قوه قضاييه به وسيله دادگاههاى دادگسترى است كه بايد به حل و فصل دعاو ى و حفظ حقوق عمومى و گسترش و اجراى عدالت بپردازد.

فصل ششم

قوه مقننه

مبحث اول( مجلس شوراى ملى

اصل ۶٢

مجلس شوراى ملى از نمايندگان ملت كه به طور مستقيم و با رأى مخفى انتخاب ميشوند تشكيل ميگردد.شرايط انتخابكنندگان و انتخابشوندگان و كيفيت انتخابات را قانون معين خواهد كرد.

اصل ۶۳

دوره نمايندگى مجلس شوراى ملى چهار سال است. انتخابات هر دوره بايد پيش از پايان دوره قبل برگزار شود به طورى كه كشور در هيچ زمان بدون مجلس نباشد.

اصل ۶۴

عده نمايندگان مجلس شوراى ملى دويست و نود نفر است. زرتشتيان، كليميان، مسيحيان آشورى و كلدانى، مسيحيان ارمن ى جنوب و شمال و بهائيان هر كدام حداقل يك نماينده در مجلس خواهند داشت.محدوده حوزههاى انتخابيه و تعداد نمايندگان را قانون معين ميكند.

(تبصره: در زمانی که شهروندان جامعه زرتشتيان، کليميان، مسيحيان، بهائيان و پيروان ساير اديان و فرقه های مذهبی کشور، تأمين حقوق شهروندی خود در جامعه را تضمين شده بدانند، جملۀ دوم اين اصل حذف می شود و تنها جمالت اول و سوم باقی می مانند.)

اصل ۶۵

پس از برگزارى انتخابات، جلسات مجلس شوراى ملى با حضور دو سوم مجموع نمايندگان رسميت مييابد و تصويب طرحها و لوايح طبق آييننامه مصوب داخلى انجام ميگيرد مگر در مواردى كه در قانون اساسى نصاب خاصى تعيين شده باشد.براى تصويب آييننامه داخلى موافقت دو سوم حاضران الزم است.

اصل ۶۶

ترتيب انتخاب رييس و هيأت رييسه مجلس و تعداد كميسيونها و دوره تصدى آنها و امور مربوط به مذاكرات و انتظامات مجلس به وسيله آييننامه داخلى مجلس معين ميگردد.

اصل ۶۷

نمايندگان بايد در نخستين جلسه مجلس به ترتيب زير سوگند ياد كنند و متن قسمنامه را امضاء نمايند."من با تكيه بر شرف انسان ى خويش تعهد مينمايم كه نگاهبان دستاوردهاى ملت ايران و مبانى جمهورى ايران باشم، وديعهاى را كه ملت به من سپرده به عنوان امينى عادل پاسدارى كنم و در انجام وظايف وكالت، امانت را رعايت نمايم و همواره به استقالل و اعتالى كشور و حفظ حقوق ملت و خدمت به مردم پايبند باشم، از قانون اساسى دفاع كنم و در گفتهها و نوشتهها و اظهارنظرها، استقالل كشور و آزادى مردم و تأمين مصالح آنها را مد نظر داشته باشم."نمايندگانى كه در جلسه نخست شركت ندارند بايد در اولين جلسهاى كه حضور پيدا ميكنند مراسم سوگند را به جاى آوردند.

اصل ۶٨

در زمان جنگ و اشغال نظامى كشور به پيشنهاد رييس جمهور و تصويب اکثريتى کيفى برابر سه چهارم مجموع نمايندگان و تأييد کميسيون مستقل مرکزی انتخابات و ديوان قانون اساسی از انتخابات نقاط اشغال شده يا تمامى مملكت براى مدت معينى متوقف ميشود و در صورت عدم تشكيل مجلس جديد، مجلس سابق همچنان به كار خود ادامه خواهد داد.

اصل ۶۹

مذاكرات مجلس شوراى ملى بايد علن ى باشد و گزارش كامل آن از طريق راديو و روزنامه رسمى براى اطالع عموم منتشر شود. در شرايط اضطرارى، در صورت ى كه رعايت امنيت كشور ايجاب كند، به تقاضاى رييس جمهور يا ده نفر از نمايندگان، در صورت تصويب مجلس، جلسه غير علنی تشكيل ميشود. مصوبات جلسه غير علنى در صورتى معتبر است كه با حضور هيئت ديوان قانون اساسی به تصويب اکثريت ى کيفى برابر سه چهارم مجموع نمايندگان برسد. گزارش و مصوبات اين جلسات بايد پس از بر طرف شدن شرايط اضطرارى براى اطالع عموم منتشر گردد.

اصل ۷٠

رييس جمهور و معاونان او و وزيران به اجتماع يا با انفراد حق شركت در جلسات علن ى مجلس را دارند و ميتوانند مشاوران خود را همراه داشته باشند و در صورت ى كه نمايندگان الزم بدانند، وزراء مكلف به حضورند و هر گاه تقاضا كنند مطالبشان استماع ميشود.

مبحث دوم( اختيارات و صالحيت مجلس شوراى ملى

اصل ۷١

مجلس شوراى ملى در عموم مسائل در حدود مقرر در قانون اساسى ميتواند قانون وضع كند.

اصل ۷٢

مجلس شوراى ملى نميتواند قوانينى وضع كند كه با اعالميهى جهانى حقوق بشر و ميثاقهاى آن يا قانون اساسى منطبق با آن مغايرت داشته باشد. تشخيص اين امر به ترتيبى كه در اصل نود و ششم آمده بر عهده ديوان قانون اساسى است.

اصل ۷۳

شرح و تفسير کليه قوانين عادى در صالحيت مجلس شوراى ملى است. مفاد اين اصل مانع از تفسيرى كه دادستان، در مقام تميز حق، از قوانين ميكنند نيست.

اصل ۷۴

لوايح قانون ى پس از تصويب هيأت وزيران به مجلس تقديم ميشود و طرحهاى قانون ى به پيشنهاد حداقل پانزده نفر از نمايندگان، در مجلس شوراى ملى قابل طرح است.

اصل ۷۵

طرحهاى قانون ى و پيشنهادها و اصالحاتى كه نمايندگان در خصوص لوايح قانونى عنوان ميكنند و به تقليل درآمد عمومى يا افزايش هزين ه عمومى ميانجامد، در صورتى قابل طرح در مجلس است كه در آن طريق جبران كاهش درآمد يا تأمين هزينه جديد نيز معلوم شده باشد.

اصل ۷۶

مجلس شوراى ملى حق تحقيق و تفحص در تمام امور كشور را دارد.

اصل ۷۷

عهدنامه ها، مقاوله نامه ها، قراردادها و موافقتنامه هاى بين المللى بايد به تصويب مجلس شوراى ملى برسد.

اصل ۷٨

هر گونه تغيير در خطوط مرزى ممنوع است مگر اصالحات جزي ى با رعايت مصالح كشور، به شرط اين كه يك طرفه نباشد و به استقالل و يکپارچگى كشور لطمه نزند و به تصويب اکثريتى کيفى برابر چهار پنجم مجموع نمايندگان مجلس شوراى ملى برسد.

اصل ۷۹

برقرارى حكومت نظامى ممنوع است. در حالت جنگ و شرايط اضطرارى نظير آن، دولت حق دارد با تصويب مجلس شوراى ملى موقتا محدوديتهاى ضرورى را برقرار نمايد، ولى مدت آن به هر حال نميتواند بيش از سى روز باشد و در صورت ى كه ضرورت همچنان باقى باشد دولت موظف است مجددا از مجلس كسب مجوز كند.

اصل ٨٠

گرفتن و دادن وام يا كمكهاى بدون عوض داخلى و خارج ى از طرف دولت بايد با تصويب مجلس شوراى ملى باشد.

اصل ٨١

دادن امتياز تشكيل شركتها و مُوسسات در امور تجارتى و صنعتى و كشاورزى و معادن و خدمات به خارجيان ب ر پايه قانون تجارت مصوب مجلس شورای ملی مجاز می باشد.

اصل ٨٢

استخدام كارشناسان خارج ى از طرف دولت ممنوع است مگر در موارد ضرورت با تصويب مجلس شوراى ملى.

اصل ٨۳

بناها و اموال دولت ى كه از نفاي س ملى باشد قابل انتقال به غير نيست.

اصل ٨۴

هر نماينده در ب رابر تمام ملت مسئول است و حق دارد در همه مسائل داخلى و خارجى كشور اظهار نظر نمايد.

اصل ٨۵

سمت نمايندگى قائم به شخص است و قابل واگذارى به ديگرى نيست. مجلس نميتواند اختيار قانونگذارى را به شخص يا هيأتى واگذار كند ولى در موارد ضرورى ميتواند اختيار وضع بعضى از قوانين را با رعايت اصل هفتاد و دوم به كميسيونهاى داخلى خود تفويض كند، در اين صورت اين قوانين در مدتى كه مجلس تعيين مينمايد به صورت آزمايشى اجرا ميشود و تصويب نهايى آنها با مجلس خواهد بود.

همچنين مجلس شوراى ملى ميتواند تصويب دائمى اساسنامه سازمانها، شركتها، مُوسسات دولتى يا وابسته به دولت را با رعايت اصل هفتاد و دوم به كميسيونهاى ذيربط واگذار كند و يا اجازه تصويب آنها را به دولت بدهد. در اين صورت مصوبات دولت نبايد با قانون اساسى مغايرت داشته باشد، تشخيص اين امر به ترتيب مذكور در اصل نود و ششم با ديوان قانون اساسی است. عالوه بر اين، مصوبات دولت نبايد مخالفت قوانين و مقررات عمومى كشور باشد و به منظور بررسى و اعالم عدم مغايرت آنها با قوانين مزبور بايد ضمن ابالغ براى اجرا به اطالع رييس مجلس شوراى ملى برسد. اصل ٨۶

نمايندگان مجلس در مقام ايفاى وظايف نمايندگى در اظهار نظر و رأى خود كامال آزادند و نميتوان آنها را به سبب نظرات ى كه در مجلس اظهار كردهاند يا آراي ى كه در مقام ايفاى وظايف نمايندگى خود داده اند تعقيب يا توقيف كرد.

اصل ٨۷

رييس جمهور براى هيأت وزيران پس از تشكيل و پيش از هر اقدام ديگر بايد از مجلس رأى اعتماد بگيرد. در دوران تصدى نيز در مورد مسائل مهم و مورد اختالف ميتواند از مجلس براى هيأت وزيران تقاضاى رأى اعتماد كند.

اصل ٨٨

در هر مورد كه حداقل يك چهارم كل نمايندگان مجلس شوراى ملى از رييس جمهور و يا هر يك از نمايندگان از وزير مسئول، درباره يكى از وظايف آنان سوال كنند، رييس جمهور يا وزير موظف است در مجلس حاضر شود و به سوال جواب دهد و اين جواب نبايد در مورد رييس جمهور بيش از يك ماه و در مورد وزير بيش از ده روز به تأخي ر افتاد مگر با عذر موجه به تشخيص مجلس شوراى ملى.

اصل ٨۹

١ - نمايندگان مجلس شوراى ملى ميتوانند در مواردى كه الزم ميدانند هيأت وزيران يا هر يك از وزراء را استيضاح كنند، استيضاح وقتى قابل طرح در مجلس است كه با امضاى حداقل ده نفر از نمايندگان به مجلس تقديم شود.

هيأت وزيران يا وزير مورد استيضاح بايد ظرف مدت ده روز پس از طرح آن در مجلس حاضر شدو و به آن پاسخ گويد و از مجلس رأى اعتماد بخواهد. در صورت عدم حضور هيأت وزيران يا وزير براى پاسخ، نمايندگان مزبور درباره استيضاح خود توضيحات الزم را ميدهند و در صورت ى كه مجلس مقتضى بداند اعالم رأى عدم اعتماد خواهد كرد.

اگر مجلس رأى اعتماد نداد هيأت وزيران يا وزيران يا وزير مورد استيضاح عزل ميشود. در هر دو صورت وزراى مورد استيضاح نميتوانند در هيأت وزيرانى كه بالفاصله بعد از آن تشكيل ميشود عضويت پيدا كنند.

٢ - در صورتى كه حداقل يك سوم از نمايندگان مجلس شوراى ملى، رييس جمهور را در مقام اجراى وظايف مديريت قوه مجريه و اداره امور اجراي ى كشور مورد استيضاح قرار دهند، رييس جمهور بايد ظرف مدت يك ماه پس از طرح آن در مجلس حاضر شود و در خصوص مسائل مطرح شده توضيحات كافى بدهد. در صورت ى كه پس از بيانات نمايندگان مخالف و موافق و پاسخ رييس جمهور، اكثريت دو سوم كل نمايندگان به عدم كفايت رييس جمهور رأى دادند، رئيس جمهور عزل وانتخابات رياست جمهورى ظرف پنجاه روز صورت میپذيرد.

اصل ۹٠

هر كس شكايتى از طرز كار مجلس يا قوه مجريه يا قوه قضاييه داشته باشد، ميتواند شكايت خود را كتبا به مجلس شوراى ملى عرضه كند. مجلس موظف است به اين شكايات رسيدگى كند و پاسخ كافى دهد و در مواردى كه شكايت به قوه مجريه و يا قوه قضاييه مربوط است رسيدگى و پاسخ كافى از آنها بخواهد و در مدت متناسب نتيجه را اعالم نمايد و در موردى كه مربوط به عموم باشد به اطالع عامه برساند.

اصل ۹١

به منظور پاسدارى از قانون اساسى از نظر عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى ملى با آن، نهادى به نام ديوان قانون اساسى با تركيب زير تشكيل ميشود.

١ – چهار نفر از حقوقدانان آگاه به مقتضيات زمان و مسائل روز. انتخاب اين عده با مجلس شوراى ملى است.

٢ – چهار نفر حقوقدان، در رشتههاى مختلف حقوقى، از ميان حقوقدانان ى كه به وسيله شوراى عالى قضائ ى از ميان قضات ديوان عالى کشور انتخاب ميگردند.

۳ -چهار نفر از استادان دانشکده هاى حقوق کشور به انتخاب رئيس جمهور اصل ۹٢

اعضاى ديوان قانون اساسى براى مدت شش سال انت خاب ميشوند ولى در نخستين دوره پس از گذشتن سه سال، نيمى از اعضاى هر گروه )در دور اول به قيد قرعه( تغيير مييابند و اعضاى تازهاى به جاى آنها انتخاب ميشوند. هر عضو ديوان قانون اساسى حد اکثر به مدت ۶ سال میتواند عضو اين ديوان باشد.

اصل ۹۳

مجلس شوراى ملى بدون وجود ديوان قانون اساسى اعتبار قانون ى ندارد مگر در مورد تصويب اعتبارنامه نمايندگان و انتخاب شش نفر حقوقدان اعضاى ديوان قانون اساسى

اصل ۹۴

كليه مصوبات مجلس شوراى ملی بايد به ديوان قانون اساسى فرستاده شود. ديوان قانون اساسى موظف است آن را حداكث ر ظرف ده روز از تاريخ وصول از نظر انطباق بر قانون اساسى مورد بررسى قرار دهد و چنانچه آن را مغاير ببيند براى تجديد نظر به مجلس بازگرداند. در غير اين صورت مصوبه قابل اجرا است.

اصل ۹۵

در مواردى كه ديوان قانون اساسى مدت ده روز را براى رسيدگى و اظهار نظر نهايى كافى نداند، ميتواند از مجلس شوراى ملى حداكثر براى ده روز ديگر با ذكر دليل خواستار تمديد وقت شود.

اصل ۹۶

تشخيص عدم مغايرت مصوبات مجلس شوراى ملى با قانون اساسى و ميثاق ها و مقاوله نامه هاى بين المللى پيشتر تصويب شده بر عهده اكثريت اعضاى ديوان قانون اساسى است.

اصل ۹۷

اعضاى ديوان قانون اساسى به منظور تسريع در كار ميتوانند هنگام مذاكره درباره اليحه يا طرح قانون ى در مجلس حاضر شوند و مذاكرات را استماع كنند. اما وقتى طرح يا اليحهاى فورى در دستور كار مجلس قرار گيرد، اعضاى ديوان قانون اساسى بايد در مجلس حاضر شوند و نظر خود را اظهار نمايند.

اصل ۹٨

تفسير قانون اساسى به عهده ديوان قانون اساسى است كه با تصويب سه چهارم آنان انجام ميشود.

اصل ۹۹

ديوان قانون اساسى نظارت منطبق با تعهدات حقوقى بين المللى کشور را بر انتخابات مجلس تدوين قانون اساسی، رياست جمهورى، مجلس شوراى ملى و مراجعه به آراء عمومى و همهپرسى، به صورت همکارى با کميسيون مستقل مرکزى انتخابات و ناظران کارشناس و ب ى طرف بين المللى بر عهده دارد.

فصل هفتم

شوراها

اصل ١٠٠

براى پيشبرد سريع برنامههاى اجتماعى، اقتصادى، عمرانى، بهداشتى، فرهنگى، آموزشى و ساير امور رفاهى از طريق همكارى مردم با توجه به مقتضيات محلى، اداره امور هر روستا، بخش، شهر، شهرستان يا استان با نظارت شوراي ى به نام شوراى ده، بخش، شهر، شهرستان يا استان صورت ميگيرد كه اعضاى آن را مردم همان محل انتخاب ميكنند.شرايط انتخابكن ندگان و انتخاب شوندگان و حدود وظايف و اختيارات و نحوه انتخاب و نظارت شوراهاى مذكور و سلسله مراتب آنها را كه بايد با رعايت اصول وحدت ملى و يکپارچگى و نظام جمهورى و تابعيت حكومت مركزى باشد قانون معين ميكند.

اصل ١٠١

به منظور جلوگيرى از تبعيض و جلب همكارى در تهيه برنامههاى عمران ى و رفاهى استانها و نظارت بر اجراى هماهنگ آنها، شوراى عالى استانها مركب از نمايندگان شوراهاى استانها تشكيل ميشود. نحوه تشكيل و وظايف اين شورا را قانون معين ميكند.

اصل ١٠٢

شوراى عالى استانها حق دارد در حدود وظايف خود طرحهاي ى تهيه و مستقيما يا از طريق دولت به مجلس شوراى ملى پيشنهاد كند. اين طرحها بايد در مجلس مورد بررسى قرار گيرد.

اصل ١٠۳

استانداران، فرمانداران، بخشداران و ساير مقامات كشورى كه از طرف دولت تعيين ميشوند در حدود اختيارات شوراها ملزم به رعايت تصميمات آنها هستند.

اصل ١٠۴

به منظور تأمين همكارى در تهيه برنامهها و ايجاد هماهنگى در پيشرفت امور در واحدهاى توليدى،صنعتى و كشاورزى، شوراهاي ى مركب از نمايندگان كارگران و دهقانان و ديگر كاركنان و مديران، ودر واحدهاى آموزشى، ادارى، خدمات ى و مانند اينها شوراهاي ى مركب از نمايندگان اعضاء اين واحدها تشكيل ميشود. چگونگى تشكيل اين شوراها و حدود وظايف و اختيارات آنها را قانون معين ميكند.

اصل ١٠۵

تصميمات شوراها نبايد مخالف قوانين كشور باشد.

اصل ١٠۶

انحالل شوراها جز در صورت انحراف از وظايف قانون ى ممكن نيست. مرجع تشخ يص انحراف و ترتيب انحالل شوراها و طرز تشكيل مجدد آنها را قانون معين ميكند.شورا در صورت اعتراض به انحالل حق دارد به دادگاه صالح شكايت كند و دادگاه موظف است خارج از نوبت به آن رسيدگى كند.

فصل هشتم

نهادهاى ديگر و بازنگرى قانون اساسى

اصل ١٠۷

به منظور تأمي ن منافع ملى و پاسدارى از يکپارچگى و حاكميت ملى کشور، "شوراى عالى امنيت ملى” به رياست رييس جمهور، با وظايف زير تشكيل ميگرد.

١ - تعيين سياستهاى دفاعى - امنيتى كشور

٢ - هماهنگ نمودن فعاليتهاى سياسى، اطالعات ى، اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى در ارتباط با تدابير كلى دفاعى - امنيتى.

۳ - بهرهگيرى از امكانات مادى و معنو ى كشور براى مقابله با تهديدهاى داخلى و خارجى.

اعضاى شورا عبارتند از:

حدود اختيارات و وظايف شوراهاى فرعى را قانون ى معين ميكند و تشكيالت آنها به تصويب شوراى عالى ميرسد.

اصل ١٠٨

اصل ١٠۹

اصل ١١٠

هرگاه اكثريت نمايندگان مجلس شوراى ملى يا رئيس جمهور به پيشنهاد هيأت وزيران و يا پانصد هزار نفر از دارندگان حق رأى، لزوم تجديد نظر در يك يا چند اصل از قانون اساسى را عنوان كنند، طرح يا اليحه تجديد نظر از طرف مجلس يا هيأت وزيران تهيه و مورد بررسى مجلس شوراى ملى قرار مى گيرد. پس از تصويب دو سوم نمايندگان مجلس، متن تجديد نظر شدۀ پيشنهادى، ب راى تصويب نهايى توسط ملت ايران به همه پرسى گذاشته مى شود.

اصل ١١١

هرگاه اكثريت نمايندگان مجلس شوراى ملى يا رئيس جمهور به پيشنهاد هيأت وزيران و يا پانصد هزار نفر از دارندگان حق رأى خواستار تغيير بنيادى و ساختارى قانون اساسى باشند، در صورت تصويب طرح يا اليحۀ مربوط توسط دو سوم نمايندگان مجلس، انتخابات مجلس تدوين قانون اساسى صورت گرفته و مجلس شوراى ملى منحل مى شود. نهادهاى حکومت ى جديد پس از تدوين قانون اساسى جديد و تصويب آن در پ ى يک همه پرسى شکل مى گيرند.

فصل نهم

قوۀ مجريه

مبحث اول – رياست جمهورى و وزرا

اصل ١١٢

رييس جمهور عالي ترين مقام رسمى كشور در امور داخلى و روابط بينالمللى است و مسئوليت اجراى قانون اساسى و تنظيم روابط قواى سه گانه و رياست قوه مجريه را بر عهده دارد.

اصل ١١۳

وظايف و اختيارات رئيس جمهور:

١ – تعيين رئيس ديوان عالى و دادستان کل كشور.

٢ - فرماندهى كلى نيروهاى مسلح به ترتيب زير:

الف - نصب و عزل رييس ستاد مشترك به پيشنهاد هيئت وزيران.

ب – تعيين فرماندهان عالى نيروهاى نظامى و انتظامى.

۳ – فرمان همه پرسى

۴ - اعالم جنگ و صلح و بسيج نيروها پس از تصويب مجلس شوراى ملى.

۵ - عفو يا تخفيف مجازات محكوميت، پس از پيشنهاد ديوان عالى كشور.

به انضمام ساير وظايف و اختياراتی که در اصول بعدی اين فصل به رئيس جمهور محول شده است.

اصل ١١٤

رييس جمهور براى مدت چهار سال با رأى مستقيم مردم انتخاب ميشود و انتخاب مجدد او به صورت متوالى تنها براى يك دوره بالمانع است.

اصل ١١٥

رييس جمهور بايد از ميان شخصي تهاى سياسى كه واجد شرايط زير باشند انتخاب گردد:

ايران ياالصل، تابع ايران، داراى حسن سابقه و معتقد به مبان ى جمهورى ايران.

اصل ١١٦

نامزدهاى رياست جمهورى بايد قبل از شروع انتخابات آمادگى خود را رسما اعالم كنند. نحوه برگزارى انتخاب رييس جمهورى را قانون معين ميكند. اصل ١١۷

رييس جمهور با اكثريت مطلق آراء شركتكنندگان انتخاب ميشود، ولى هر گاه در دوره نخست هيچيك از نامزدها چنين اكثريت ى بدست نياورد، روز جمعه دو هفته بعد براى بار دوم رأى گرفته ميشود. در دور دوم تنها دو نفر از نامزدها كه در دور نخست آراء بيشترى داشتهاند شركت ميكنند، ولى اگر بعضى از نامزدهاى دارنده آراء بيشتر، از شركت در انتخابات منصرف شوند، از ميان بقيه، دو نفر كه در دور نخست بيش از ديگران رأى داشتهاند براى انتخاب مجدد معرف ميشوند.

اصل ١١٨

مسئوليت نظارت بر انتخابات رياست جمهورى طبق اصل نود و نهم بر عهده ديوان قانون اساسی به صورت همکارى با کميسيون مستقل مرکزى انتخابات و ناظران کارشناس و ب ى طرف بين المللى است ولى قبل از تشكيل نخستين ديوان قانون اساسی بر عهده کميسيون مستقل مرکزى انتخابات است.

اصل ١١۹

انت خاب رييس جمهور جديد بايد حداقل يك ماه پيش از پايان دوره رياست جمهورى قبلى انجام شده باشد و در فاصله انتخاب رييس جمهور جديد و پايان دوره رياست جمهورى سابق، رييس جمهور پيشين وظايف رييس جمهورى را انجام ميدهد.

اصل ١٢٠

هر گاه در فاصله ده روز پيش از رأى گيرى يكى از نامزدهاي ى كه صالحيت او طبق اين قانون احراز شده فوت كند، انتخابات به مدت دو هفته به تأخير ميافتد. اگر در فاصله دور نخست و دور دوم نيز يكى از دو نفر حائز اكثريت دور نخست فوت كند، مهلت انتخابات براى دو هفته تمديد ميشود.

اصل ١٢١

رييس جمهور در مجلس شوراى ملى در جلسهاى كه با حضور رييس ديوان عالى کشور و اعضاى ديوان قانون اساسى تشكيل ميشود به ترتيب زير سوگند ياد ميكند و سوگندنامه را امضاء مينمايد."من به عنوان رييس جمهور در پيشگاه ملت ايران سوگند ياد ميكنم كه پاسدار نظام جمهورى و قانون اساسى كشور باشم و همه استعداد و صالحيت خويش را در راه ايفاى مسئوليت هايى كه بر عهده گرفته ام به كار گيرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتالى كشور، پشتيبانى از حق و گسترش عدالت سازم و از هر گونه خودكامگى بپرهيزم و از آزادى و حرمت اشخاص و حقوقى كه قانون اساسى براى ملت شناخته است حمايت كنم. در حراست از مرزها و استقالل سياسى و اقتصادى و فرهنگى كشور از تمامى اختيارات قانونى خود با در نظر گرفتن تعهدات بين المللى کشور استفاده کنم و قدرتى را كه ملت به عنوان امانت به من سپرده است همچون امينى پارسا و فداكار نگاهدار باشم و آن را به منتخب ملت پس از خود بسپارم."

اصل ١٢٢

رييس جمهور در حدود اختيارات و وظايفى كه به موجب قانون اساسى و يا قوانين عادى به عهده دارد در برابر ملت و مجلس شوراى ملى مسئول است.

اصل ١٢۳

رييس جمهور موظف است مصوبات مجلس يا نتيجه همهپرسى را پس از طى مراحل قانونى و ابالغ به و ى امضاء كند و براى اجرا در اختيار مسئوالن بگذارد.

اصل ١٢٤

رييس جمهور ميتواند براى انجام وظايف قانونى خود معاونان ى داشته باشد.معاون اول رييس جمهور با موافقت و ى اداره هيأت وزيران و مسئوليت هماهنگى ساير معاونتها را به عهده خواهد داشت.

اصل ١٢٥

امضاى عهدنامه ها، مقاوله نامه ها، مواففتنامه ها و قراردادهاى دولت ايران با ساير دولتها و همچنين امضاى پيمانهاى مربوط به اتحاديه هاى بين المللى پس از تصويب مجلس شوراى ملى با رييس جمهور يا نماينده قانونى او است.

اصل ١٢٦

رييس جمهور مسئوليت امور برنامه و بودجه و امور ادارى و استخدامى كشور را مستقيما بر عهده دارد و ميتواند اداره آنها را به عهده ديگرى بگذارد.

اصل ١٢۷

رييس جمهور ميتواند در موارد خاص، بر حسب ضرورت با تصويب هيأت وزيران نماينده، يا نمايندگان ويژه با اختيارات مشخص تعي ين نمايد. در اين موارد تصميمات نماينده يا نمايندگان مذكور در حكم تصميمات رييس جمهور و هيأت وزيران خواهد بود.

اصل ١٢٨

سفيران به پي شنهاد وزير امور خارجه و تصويب رييس جمهور تعيين ميشوند. رييس جمهور استوارنامه سفيران را امضاء ميكند و استوارنامه سفيران كشورهاى ديگر را ميپذيرد.

اصل ١٢۹

اعطاى نشانهاى دولت ى با رييس جمهور است.

اصل ١۳٠

رييس جمهور استعفاى خود را به مجلس شورای ملی تقديم ميكند و تا زمان ى كه استعفاى او پذيرفته نشده است به انجام وظايف خود ادامه ميدهد.

اصل ١۳١

در صورت فوت، عزل، استعفاء، غيبت يا بيمارى بيش از دو ماه رييس جمهور و يا در موردى كه مدت رياست جمهورى پايان يافته و رييس جمهور جديد بر اثر موانعى هنوز انتخاب نشده و يا امور ديگرى از اين قبيل، معاون اول رييس جمهور اختيارات و مسئوليتهاى و ى را بر عهده ميگيرد وموظف است ترتيب ى دهد كه حداكث ر ظرف مدت پنجاه روز رييس جمهور جديد انتخاب شود.

اصل ١۳٢

در مدتى كه اختيارات و مسئوليتهاى رييس جمهور بر عهده معاون اول است ، وزراء را نميتوان استيضاح كرد يا به آنان رأى عدم اعتماد داد و نيز نميتوان براى تجديد نظر در قانون اساسى و يا امر همهپرسى اقدام نمود.

اصل ١۳۳

وزراء توسط رييس جمهور تعيين و براى گرفتن رأى اعتماد به مجلس معرفى ميشوند با تغيير مجلس، گرفتن رأى اعتماد جديد براى وزراء الزم نيست. تعداد وزيران و حدود اختيارات هر يك از آنان را قانون معين ميكند.

اصل ١۳٤

رياست هيأت وزيران با رييس جمهور است كه بر كار وزيران نظارت دارد و با اتخاذ تدابير الزم به هماهنگ ساختن تصميمهاى وزيران و هيأت دولت ميپردازد و با همكارى وزيران، برنامه و خطمشى دولت را تعيين و قوانين را اجرا ميكند.

در موارد اختالف نظر و يا تداخل در وظايف قانون ى دستگاههاى دولتى در صو رت ى كه نياز به تفسير يا تغيير قانون نداشته باشد، تصميم هيأت وزيران كه به پيشنهاد رييس جمهور اتخاذ ميشود الزماالجرا است.

رييس جمهور در برابر مجلس مسئول اقدامات هيأت وزيران است.

اصل ١۳٥

وزراء تا زمان ى كه عزل نشدهاند و يا بر اثر استيضاح يا درخواست رأى اعتماد، مجلس به آنها رأى عدم اعتماد نداده است در سمت خود باقى ميمانند.

استعفاى هيأت وزيران يا هر يك از آنان به رييس جمهور تسليم ميشود و هيأت وزيران تا تعيين دولت جديد به وظايف خود ادامه خواهند داد.

رييس جمهور ميتواند براى وزارتخانههايى كه وزير ندارند حداكثر براى مدت سه ماه سرپرست تعيين نمايد.

اصل ١۳٦

رييس جمهور ميتواند وزراء را عزل كند و در اين صورت بايد براى وزير يا وزيران جديد از مجلس رأى اعتماد بگيرد، و در صورت ى كه پس از ابراز اعتماد مجلس به دولت نيمى از هيأت وزيران تغيير نمايد بايد مجددا از مجلس شوراى ملى براى هيأت وزيران تقاضاى رأى اعتماد كند.

اصل ١۳۷

هر يك از وزيران مسئول وظايف خاص خويش در برابر رييس جمهور و مجلس است و در امورى كه به تصويب هيأت وزيران ميرسد مسئول اعمال ديگران نيز هست.

اصل ١۳٨

عالوه بر مواردى كه هيأت وزيران يا وزيرى مأمور تدوين آيين نامه هاى اجراي ى قوانين ميشود، هيأت وزيران حق دارد براى انجام وظايف ادارى و تأمين اجراى قوانين و تنظيم سازمانهاى ادارى به وضع تصويبنامه و آييننامه بپردازد. هر يك از وزيران نيز در حدود وظايف خويش و مصوبات هيأت وزيران حق وضع آييننامه و صدور بخشنامه را دارد ولى مفاد اين مقررات نبايد با متن و روح قوانين مخالف باشد. دولت ميتواند تصويب برخ ى از امور مربوط به وظايف خود را به كميسيونهاى مت شكل از چند وزير واگذار نمايد. مصوبات اين كميسيونها در محدوده قوانين پس از تأييد رييس جمهور الزماالجرا است.تصويبنامهها و آييننامههاى دولت و مصوبات كميسيونهاى مذكور در اين اصل، ضمن ابالغ براى اجرا به اطالع رييس مجلس شوراى ملى ميرسد تا در صورتى كه آنها را بر خالف قوانين بيابد با ذكر دليل براى تجديد نظر به هيأت وزيران بفرستند.

اصل ١۳۹

صلح دعاوى راجع به اموال عمومى و دولتى يا ارجاع آن به داورى در هر مورد، موكول به تصويب هيأت وزيران است و بايد به اطالع مجلس برسد. در مواردى كه طرف دعو ى خارجى باشد و درموارد مهم داخلى بايد به تصويب مجلس نيز برسد. موارد مهم را قانون تعيين ميكند.

اصل ١٤٠

رسيدگى به اتهام رييس جمهور و معاونان او و وزيران در مورد جرائم عادى با اطالع مجلسشو راى ملى در دادگاههاى عمومى دادگسترى انجام ميشود.

اصل ١٤١

رييس جمهور، معاونان رييس جمهور، وزيران و كارمندان دولت نميتوانند بيش از يك شغل دولتى داشته باشند و داشتن هر نوع شغل ديگر در مُوسساتى كه تمام يا قسمتى از سرمايه آن متعلق به دولت يا مُوسسات عمومى است و نمايندگى مجلس شوراى ملى و وكالت دادگسترى و مشاوره حقوقى و نيز رياست و مديريت عامل يا عضويت در هيأت مديره انواع مختلف شركتهاى خصوصى، جز شركتهاى تعاون ى ادارات و موسسات براى آنان ممنوع است.سمتهاى آموزشى در دانشگاهها و مُوسسات تحقيقاتى از اين، حكم مستثنى است.

اصل ١٤٢

داراي ى رييس جمهور، معاونان رييس جمهور، وزيران و همسر و فرزندان آنان قبل و بعد از خدمت، توسط شوراى عالى قضائ ى رسيدگى ميشود كه بر خالف حق، افزايش نيافته باشد.

مبحث دوم( ارتش و سپاه پاسداران)

اصل ١۴۳

ارتش جمهورى ايران پاسدارى از استقالل و يکپارچگى و نظام جمهورى كشور را بر عهده دارد.

اصل ١۴۴

ارتش جمهورى ايران ارتشى مردمى است و بايد افرادى شايسته را به خدمت بپذيرد كه خود را ملزم به رعايت حقوق بشر بدانند و در راه تحقق مردم ساالرى فداكار باشند.

اصل ١۴۵

هيچ فرد خارج ى به عضويت در ارتش و نيروهاى انتظامى كشور پذيرفته نميشود.

اصل ١۴۶

استقرار هر گونه پايگاه نظامى خارجى در كشور هر چند به عنوان استفادههاى صلح آميز باشد ممنوع است.

اصل ١۴۷ دولت بايد در زمان صلح از افراد و تجهيزات فن ى ارتش در كارهاى امدادى، آموزشى، توليدى، و سازندگى، با رعايت كامل قوانين استفاده كند در حدى كه به آمادگى رزمى آسيب ى وارد نيايد.

اصل ١۴٨

هر نوع بهرهبردارى شخصى از وسايل و امكانات ارتش و استفاده شخصى از افراد آنها به صورت گماشته، راننده شخصى و نظاير اينها ممنوع است.

اصل ١۴۹

ترفيع درجه نظاميان و سلب آن به موجب قانون است.

اصل ١۵٠

افراد و تجهيزات فنى نظامى و غير نظامى سپاه پاسداران كه در نخستين روزهاى پيروزى انقالب بهمن ١۳۵۷ تشكيل شد، حسب نياز به ارتش و نيروهاى انتظامى يا ديگر مؤسسات دولتى منتقل مى شود.

اصل ١۵١

داشتن اسلحه برای افراد کشور تنها با اجازه مقامات رسمى مجاز است.

فصل دهم

سياست خارجی

اصل ١۵٢

سياست خارج ى جمهورى ايران بر اساس نفى هر گونه سلطهجويى و سلطهپذيرى، حفظ استقالل همه جانبه و يکپارچگى كشور، دفاع از حقوق همه محرومان و عدم تعهد و روابط صلحآميز متقابل با کليۀ کشورهاى عضو سازمان ملل متحد استوار است.

اصل ١۵۳

هر گونه قرارداد كه موجب سلطه بيگانه بر منابع طبيعى و اقتصادى، فرهنگ، ارتش و ديگر شئون كشور گردد ممنوع است.

اصل ١۵۴

جمهورى ايران سعادت انسان در كل جامعه بشرى را آرمان خود ميداند و استقالل و آزادى را حق همه مردم جهان ميشناسد. بنا بر اين در عين خوددارى كامل از هر گونه دخالت در امور داخلى ملتهاى ديگر، از مبارزه حقطلبانه مردم کشورهاى توسعه ن ايافته دچار فقر فاحش براى غلبه بر عقب ماندگى در هر نقطه از جهان حمايت ميكند.

اصل ١۵۵

دولت جمهورى ايران ميتواند به كسان ى كه پناهندگى سياسى بخواهند پناه دهد مگر اين كه بر طبق قوانين ايران و بين المللى تبهكار شناخته شوند.

فصل يازدهم

قوۀ قضائيه

اصل ١۵۶

قوه قضاييه قوهاى است مستقل كه پشتيبان حقوق فردى و اجتماعى و مسئول تحقق بخشيدن به عدالت و عهدهدار وظايف زير است:

١ - رسيدگى و صدور حكم در مورد تظلمات، تعديات، شكايات، حل و فصل دعاوى و رفع خصومات و اخذ تصميم و اقدام الزم در آن قسمت از امور حسبيه، كه قانون معين ميكند.

٢ - احياى حقوق عامه و گسترش عدل و آزاديهاى اجتماعى.

۳ - نظارت بر حسن اجراى قوانين.

۴ - كشف جرم و تعقيب مجرمين و اجراى مقررات مدون جزا.

۵ - اقدام مناسب براى پيشگيرى از وقوع جرم و اصالح مجرمين.

اصل ١۵۷

به منظور انجام مسئوليتهاى قوه قضاييه در كليه امور قضاي ى و ادارى و اجرايى شوراى عالى قضاي ى تشكيل ميگردد كه باالترين مقام قوه قضايي ه است و وظايف آن به شرح زير ميباشد:

١ - ايجاد تشكيالت الزم در دادگسترى به تناسب مسئوليتهاى اصل يكصد و پنجاه و ششم.

٢ - تهيه لوايح قضايی

۳ - استخدام قضات عادل و شايسته و عزل و نصب آنها و تغيير محل مأموريت و تعيين مشاغل و ترفيع آنان و مانند اينها از امور ادارى، طبق قانون.

اصل ١۵٨

شوراى عالى قضاي ى از يازده عضو تشكيل ميشود:

١ - رييس ديوان عالى كشور که رياست شورا را نيز به عهده دارد.

٢ - دادستان كل كشور.

۳ - شش نفر قاضى عادل با حداقل ده سال سابقۀ خدمت قضائى به انتخاب حقوقدانان كشور.

۴ – سه نفر از مستشاران يا رؤساى شعب ديوان عالى کشور به انتخاب آن ديوان اعضاى اين شورا براى مدت پنج سال و طبق قانون انتخاب ميشوند و انتخاب مجددشان براى يک دورۀ ديگر بالمانع است.

شرايط انتخاب شونده و انتخاب كننده و چگونگى تقسيم کار بين اعضاى شورا و سازمان آن را قانون معين ميكند.

اصل ١۵۹

مرجع رسمى تظلمات و شكايات، دادگسترى است. تشكيل دادگاهها و تعيين صالحيت آنها منوط به حكم قانون است.

اصل ١۶٠

وزير دادگسترى مسئوليت كليه مسائل مربوطه به روابط قوه قضاييه با قوه مجريه و قوه مقننه را بر عهده دارد و از ميان كسان ى كه شوراى عالى قضاي ى به رييس جمهور پيشنهاد ميكند انتخاب ميگردد.

اصل ١۶١

ديوان عالى كشور به منظور نظارت بر اجراى صحيح قوانين در محاكم و ايجاد وحدت رويه قضايى و انجام مسئوليتهاي ى كه طبق قانون به آن محول ميشود بر اساس ضوابطى كه شوراى عالى قضاي ى تعيين مي كند تشكيل ميگردد.

اصل ١۶٢

رييس ديوان عالى كشور و دادستان كل بايد حقوقدانان ى عادل و مسلط به امور قضاي ى باشند و رئيس جمهور با مشورت قضات ديوان عالى كشور آنها را براى مدت پنج سال براى تصدى اين سمت منصوب ميكنند.

اصل ١۶۳

صفات و شرايط قاضى به وسيله قانون معين ميشود.

اصل ١۶۴

قاضى را نميتوان از مقامى كه شاغل آنست بدون محاكمه و ثبوت جرم يا تخلفى كه موجب انفصال است به طور موقت يا دائ م منفصل كرد يا بدون رضاى او محل خدمت يا سمتش را تغيير داد مگر به اقتضاى مصلحت جامعه با تصويب اعضاى شوراى عالى قضاي ى به اتفاق آراء. نقل و انتقال دورهاى قضات بر طبق ضوابط كلى كه قانون تعيين ميكند صورت ميگيرد.

اصل ١۶۵

محاكمات، علن ى انجام ميشود و حضور افراد بالمانع است مگر آن كه به تشخيص دادگاه، علنى بودن آن منافى عفت عمومى يا نظم عمومى باشد يا در دعاو ى خصوصى طرفين دعوا تقاضا كنند كه محاكمه علن ى نباشد. اصل ١۶۶

احكام دادگاهها بايد مستدل و مستند به مواد قانون و اصولى باشد كه بر اساس آن حكم صادر شده است.

اصل ١۶۷

قاضى موظف است كوشش كند حكم هر دعوا را در قوانين مدونه بيابد و حكم قضيه را صادر نمايد و نميتواند به بهانه سكوت يا نقص يا اجمال يا تعارض قوانين مدونه از رسيدگى به دعوا و صدور حكم امتناع ورزد. در مواردى كه قاضى نتواند حكم دعاو ى حقوقی را در قوانين مدونه بيابد، بايد بر اساس عدالت و مصالح عمومى، حكم قضيه را صادر كند.

اصل ١۶٨

رسيدگى به جرائم سياسى و مطبوعاتى علنى است و با حضور هيأت منصفه در محاكم دادگسترى صورت ميگيرد. نحوه انتخاب، شرايط، اختيارات هيأت منصفه و تعريف جرم سياسى را قانون معين ميكند.

اصل ١۶۹

هيچ فعلى يا ترك فعلى به استناد قانون ى كه بعد از آن وضع شده است جرم محسوب نميشود.

اصل ١۷٠

قضات دادگاه ها مكلفند از اجراى تصويب نامه ها و آيين نامه هاى دولتى كه مخالف با قوانين ومقررات يا خارج از حدود اختيارات قوه مجريه است خوددارى كنند و هر كس ميتواند ابطال اين گونه مقررات را از ديوان عدالت ادارى تقاضا كند.

اصل ١۷١

هر گاه در اثر تفسير يا اشتباه قاضى در موضوع يا در حكم يا در تطبيق حكم بر مورد خاص، ضرر مادى يا معنو ى متوجه كسى گردد، در صورت تقصي ر، مقصر ضامن است و در غير اين صورت خسارت به وسيله دولت جبران ميشود، و در هر حال از متهم اعاده حيثيت ميگردد.

اصل ١۷٢

به جرائم مربوط به وظايف خاص نظامى يا انتظامى اعضاء ارتش، ژاندارمرى، و شهربان ى در محاكم عمومى رسيدگى ميشود.

اصل ١۷۳

به منظور رسيدگى به شكايات، ت ظلمات و اعتراضات مردم نسبت به مأمورين يا واحدها يا آييننامههاى دولتى و احقاق حقوق آنها ديوان ى به نام ديوان عدالت ادارى زير نظر شوراى عالى قضاي ى تأسيس ميگردد. حدود اختيارات و نحوه عمل اين ديوان را قانون تعيين ميكند. )

اصل ١۷۴

بر اساس حق نظارت قوه قضاييه نسبت به حسن جريان امور و اجراء صحيح قوانين در دستگاههاى ادارى سازمان ى به نام "سازمان بازرسى كل كشور" زير نظر شوراى عالى قضايى تشكيل ميگردد. ح دود اختيارات و وظايف اين سازمان را قانون معين ميكند.

فصل دوازدهم

رسانه هاى گروهى

اصل ١۷۵

در رسانههاى گروهى )راديو و تلويزيون( آزادى انتشارات و اطالعات بايد تأمين شود. اين رسانهها زير نظر مشترك قواى سه گانه قضاييه )شوراى عالى قضاي ى(، مقننه و مجريه اداره خواهد شد. ترتيب آن را قانون معين ميكند.


مطالعه این صفحات به شما پیشنهاد می شود :